گرچه اصطلاح کوچینگ در دهه اخیر به گوشمان خورده است اما پیش ازاین هم افرادی بودهاند که بهعنوان مشاور، مربی یا راهنما در زمینههای مختلف نقش «کوچ» را برعهده داشتهاند. به همین دلیل شاید این واژه یادآور مفاهیمی چون مربی و مربیگری باشد. واقعیت این است که در دنیای امروز و سالهای اخیر استفاده از این روش در زندگی خصوصی و شغلی، روندی روبه رشد داشته است چرا که ضرورت بهرهمندی از این مهارت در حوزههای مختلف کاملا احساس میشود.
بنابراین اگر میخواهید با این روش و انواع آن آشنا شوید، بهتراست در این مقاله با ما همراه باشید. بهعلاوه شما میتوانید برای کسب اطلاعات بیشتر و راهنماییهای ارزشمندتر در این زمینه به سایت byakbari.com مراجعه نمایید.
این کلمه از ریشه کوچ گرفتهشده که در فارسی به معنای مربیگری، معلمی یا آموزش است. هر چند در زبان انگلیسی این واژه معانی دیگری مثل راهنمایی و هدایتگری هم دارد. درواقع رویکردی هم که بیش از بقیه مدنظر ما است به همان معنای رهبری و مربیگری آن برمیگردد. با توجه به معنای لغوی این کلمه، کوچینگ درک و فهم خاستگاه و هدف افراد و رهبری و هدایت آنها برای دستیابی به آن است. از آنجا که مبنای کوچینگ بر این عقیده استوار است که همه انسانها مهارتهای لازم و راهکارهای حل مشکلاتشان را در وجود خود دارند، در این فرایند تلاش میشود تا با افزایش بهرهوری، بهبود عملکرد، پرورش مهارتهای بالقوه و تغییر و تحول، افراد را در جهت رسیدن به اهداف مطلوب خود هدایت کرد. در این روش با طرح موضوع، کمک به یادگیری و ترغیب نیروهای انگیزشی، از ظرفیتهای مراجعهکننده در جهت دستیابی به وضعیت مطلوب یا بهبود شرایط فعلی استفاده میشود.
با نگاهی به گذشته میتوان از بزرگانی نام برد که در عمل از چنین رویکردی استفاده کردهاند. مثلا سقراط با طرح پرسشهای چالش برانگیز شاگردان خود را به تفکر وامیداشت و طوری آنها را هدایت میکرد تا خودشان به پاسخ پرسشهایشان برسند. یا گالیله معتقد بود باید به دیگران کمک کرد تا تواناییهای خود را در درون خود پیدا کنند.
اما استفاده از این روش، به معنا و مفهوم امروزی، برای اولین بار در کتاب «بازی درونی تنیس» نوشته تیموتی گالووی (Timothy Gallwey) در سال ۱۹۷۴عنوان شد. در این کتاب نویسنده میگوید حریف واقعی ما در همه چالشهای زندگی ترسها، شکستها و نداهای نومیدکننده درونی ما است. او شرط موفقیت در زندگی را غلبه بر ترسها و تردیدها و پیروزی در این بازی درونی میداند.
پس از انتشار این کتاب، روانشناسان و افراد زیادی از جمله جان وایتمور (John Whitmore) و الکساندر گراهام (Graham Alexander) از کاربرد این تئوری در حوزههای مختلف فردی و شغلی استقبال کردند. تا آنکه در سال ۱۹۹۲ وایتمور کتابی را تحت عنوان «کوچینگ برای عملکرد» در زمینه کسب وکار منتشر کرد. انتشار این کتاب باعث شد تا مفهومی به نام کوچینگ بهصورت مستقل و رسمی شکل بگیرد. به این ترتیب استفاده از این واژه در این دهه رایج شد. هرچند در ابتدا از این روش تنها در جهت توسعه و پیشرفت کسب وکارها استفاده میشد اما به مرور زمان به عنوان روشی برای بهبود شرایط زندگی فردی و دیگر حوزهها هم مورد توجه و استفاده قرار گرفت.
تا آنجا که توماس لئونارد (Thomas Leonard) با تاسیس «فدراسیون بینالمللی کوچینگ» یا همان ICF در سال ۱۹۹۵ در آمریکا، بنیانگذار مفهومی به نام کوچینگ زندگی (life Coaching) شد. همچنین به دنبال تاسیس «انجمن بینالمللی کوچینگ» یا ICC در اروپا، بهعنوان یکی از معتبرترین نهادهای آموزش این روش در جهان، تربیت کوچ حرفهای و بهتبع آن رویکرد کوچینگ بهسرعت در دنیا گسترش پیدا کرد.
کوچ فردی است که به مراجعهکننده کمک میکند تا با تمرکز بر وضعیت فعلی، اهداف نهایی خود را بشناسد. به عبارت دیگر کوچ کسی است که به افراد کمک میکند تا بفهمند در چه جایگاهی قرار دارند و قرار است به کجا برسند. سپس آنها را طوری هدایت میکند که با آگاهی و کشف استعدادهای درونی خود و بهرهمندی از آنها، انگیزه لازم برای ایجاد تغییر و تحولات مثبت و راهکارهای مناسب برای رسیدن به اهداف مورد نظرشان در زندگی یا کسب وکار را پیدا کنند. به این ترتیب میتوانند در مسیر رشد و شکوفایی و ایجاد تغییرات بهینه قدم بردارند. صرفنظر از آنکه افراد در چه حوزهای به راهنماییهای کوچ نیاز دارند، این فرایند میتواند با ایجاد تغییرات ارزشمند تاثیر بسزایی در موفقیت آنها داشتهباشد. چرا که یک کوچ خوب و حرفهای با آگاهی از دانش کوچینگ میتواند با طرح سوالهای سنجیده، خوب گوشدادن، مسئولیتپذیری و تمرینهای مطلوب، تغییرات مثبتی در افراد ایجاد کند.تغییراتی که به رشد آنها کمک بسزایی میکند. تسلط بر مهارت مشاوره و آگاهی از دانش روانشناسی باعث میشود که یک کوچ بتواند ارتباط بهتری با مراجعهکننده برقرار کند و تعامل موثرتری داشتهباشد.
هرچند هنوز در ایران تحصیلات دانشگاهی در این رشته وجود ندارد اما کوچ های حرفهای با تجارب ارزنده خود میتوانند راهگشای شما در زمینههای مختلف باشند. شما میتوانید از تجربیات کارشناسان مجرب سایت byakbari.com که در حوزههای مختلف کسبوکار دستی بر آتش دارند، بهرهمند شوید.
فلسفه کوچینگ بر این مبنا است که همه ما انسانهایی توانمند و خلاق هستیم و با کمک کوچ و استفاده از چنین رویکردی میتوانیم به عمیقترین ابعاد شخصیتی خود دست پیدا کنیم. در نتیجه با اعتماد بهنفس بیشتر، رهایی از ترسها و دودلیها و بهکارگیری مهارتهای ارتباطی و تقویت آن، به آنچه میخواهیم برسیم. این روش با تغییر باورهای درونی انسانها، تغییرات چشمگیری در زندگی خصوصی و شغلی آنها ایجاد میکند.
لائوتسه (Laoz) فیلسوف مشهور چینی میگوید: «هر فرد در عمیقترین لایههای درونی خود میتواند به این پرسش که چه هست و چه میخواهد، پاسخ دهد.» با توجه به این تعریف زیبا میتوان گفت فلسفه کوچینگ بر خودآگاهی واقعی و عملکردی موثر و مطلوب استوار است. همچنین بر قدرت تفکر و خلاقیت انسانها تاکید دارد و معتقد است با بهکارگیری این مهارتها میتوان هر انسانی را در جهت کشف شخصیت واقعی و ویژگیهای منحصربهفرد خود هدایت کرد.
گرچه ممکن است شباهتهایی بین این روش و دیگر روشهای مشاورهای، رواندرمانی و منتورینگ وجود داشتهباشد اما بهطور کلی کوچینگ رویکردی متفاوت از آنها دارد که باعث میشود نتیجه کار در این فرایند کاملا متفاوت باشد. در ادامه این روشها را با کوچینگ مقایسه میکنیم.
بهطور کلی میتوان گفت تفاوت عمدهای که بین کوچینگ و مشاوره وجود دارد این است که یک مشاور بیشتر با گذشته مراجعهکنندگان خود سروکار دارد و تلاش میکند تا به افراد کمک کند تا موانع و مشکلات گذشته خود را بپذیرند و با آنها کنار بیایند. مشاور برای رسیدن به این هدف و با توجه به شرایط مراجعین، توصیهها و راهکارهایی را ارائه میکند تا فرد بتواند با بهکار بستن آنها آرامش از دسترفته خود را بهدست بیاورد. اما در کوچینگ تمرکز بر وضعیت کنونی است و کوچ هرگز توصیههای مستقیم نخواهد داشت بلکه به مراجعهکننده کمک میکند با شناخت استعدادهای خود و تغییرات مثبت، راهکارهای خلاقانهای را طراحی و عملیکنند.
از طرفی در فرایند منتورینگ، یک فرد باتجربه و موفق در یک حوزه، تجربیات و راهکارهای خود را در اختیار فردی قرار میدهد که در این زمینه با چالش روبرو شدهاست. درواقع منتورینگ رابطهای است که در آن فرد باتجربه با تکیه بر مهارتها، توانمندیها و تجارب خود به دیگری کمک میکند تا آن مسیر را سریعتر و راحت تر پشت سر بگذارد.
درواقع فرایند منتورینگ بر مبنای انتقال تجربههای شخصی و توسعه فردی استوار است تا به این ترتیب طیکردن مسیر پیشِ رو با خطای کمتری اتفاق بیفتد. در صورتی که رویکرد کوچینگ سعی دارد با تمرکز بر زمان حال و تعریف یک هدف مشخص در ابتدای راه، با کمک مهارتهای فردی و بهبود عملکرد به آن هدف برسد.
یکی دیگر از روشهای مشاورهای رواندرمانی است که هدف آن حل مشکلات سلامت روان است اما در کوچینگ ما بهدنبال ایجاد تغییر و تحول در زندگی خصوصی و شغلی افراد هستیم. درواقع میتوان گفت تنها شباهت این دو روش در این است که هر دو بر پایه گفتگوی متقابل استوار هستند.
بهطور کلی نقش کوچ در یک سازمان میتواند بهصورت داخلی (Internal Coaching) یا خارجی (External Coaching) باشد. در کوچینگ داخلی فردی که نقش کوچ را بر عهده دارد در همان مجموعه مشغول به کار است. اما در کوچینگ خارجی، کوچ در مجموعه حضور ندارد و برنامهریزیهای خود را در قالب جلساتی مشخص ارائه میکند.
اما این مدل رویکرد به سه شاخه اصلی تقسیم میشود که هر کدام از آنها زیرشاخههای متعددی دارند. انواع اصلی آن عبارتند از: کوچینگ زندگی، کوچینگ کسبوکار (Coaching) و کوچینگ شخصی (Self-Coaching).
این روش به افراد کمک میکند تا در مسیر خودآگاهی با ضعفها و قوتهایشان روبرو شوند و با شناخت بیشتر بتواند راه حل مشکلات فعلی خود را در وجودشان پیدا کنند. در نتیجه برای بهبود شرایط و تجربه زندگی سالمتر تغییرات مهمی در زندگی خود خواهند داد. بنابراین در این روش یک کوچ تلاش میکند تا مراجعهکننده خواسته واقعی خود و راههای رسیدن به آن را پیدا کند. لایف کوچینگ زیرشاخههای فراوانی دارد از جمله در زمینههای تحصیلی، موفقیت و سلامت روان.
کوچینگ کسب وکار یکی از مهمترین انواع آن است که بهطور کلی به مسائل کاری، مالی و شغلی مربوط میشود. این روش به صاحبان مشاغل کمک میکند تا بتوانند موقعیت فعلی خود را بهتر درک کنند و مشکلات احتمالی را بشناسند. سپس با تمرکز و بهرهمندی از تواناییها و امکانات موجود برای حل آنها و دستیابی به اهداف مطلوب خود اقدام کنند. طبیعتا با بهبود عملکرد میتوان شاهد سودآوری بیشتر هم بود. در این روش مشاورهای، کوچ تلاش میکند تا با ایفای نقش هدایتگر خود، مراجعهکننده را به راهکارهای عملیاتی در راستای پیشبرد اهداف تعیینشده ترغیب کند. از جمله زیرشاخههای کوچینگ کسب وکار میتوان به کوچینگ فروش، رهبری، سازمانی و شغلی اشاره کرد.
در این روش شرایطی فراهم میشود تا فرد به خودشناسی برسد و بتواند بهعنوان یک کوچ برای زندگی خود عمل کند. درواقع در این فرایند فرد با یادگیری مهارتهایی که در دورههای کوچینگ ارائه میشود به چنان رشد شخصیتی خواهد رسید که توانایی تعیین هدفهای زندگی و درک مشکلات موجود بیرونی و درونی خود را دارد. بنابراین میتواند بدون نیاز به دیگران و با تکیه بر استعدادها و توانمندیهای خود و ایجاد تغییرات بزرگ و مثبت، در مسیر موفقیت و دستیابی به اهداف خود قدم بردارد.
همانطور که گفتیم امروزه استفاده از چنین رویکردی بهویژه در حوزه مدیریت، کسبوکار و سبک زندگی محبوبیت بسیار زیادی پیدا کردهاست و افراد زیادی بهدنبال دریافت مشاورههای کوچینگ هستند. با توجه به آنکه استفاده از این رویکرد یکی از روشهای مطلوب و تاثیرگذار در بهبود شرایط شغلی و زندگی است، به نظر میرسد ارزش سرمایهگذاری در زمینههای مختلف را دارد.
در کشور ما هم مثل دیگر کشورها مشاورههای کوچینگ روند روبه رشدی پیدا کردهاست و کوچهای مجرب و آگاه در این زمینه مشغول فعالیت هستند. اگر به چنین مشاورههایی نیاز دارید سایت byakbari.com در دسترس شما است. با مراجعه به این سایت میتوانید از مشاورههای ارزشمند کوچینگ در زمینههای مورد نیازتان بهرهمند شوید و تغییرات بزرگی در زندگی کاری و شخصی خود ایجاد کنید.